من از این حرف های دراماتیک بلد نیستم ولی اینجا یک فضای آرامش بخش برا منه پس خوحالم ۲۰۰ روزه اینجام:)))))
~
من از این حرف های دراماتیک بلد نیستم ولی اینجا یک فضای آرامش بخش برا منه پس خوحالم ۲۰۰ روزه اینجام:)))))
~
میگن قلب به وسعت آسمونه،به زلالی دریا،به تازگی جنگل..
ولی حالا قلب من داریکه اندازه ی سیاهی چشماش،پیچیدس به اندازه ی ژولیدگی موهاش،شکستس به اندازه ی ترک های لب هاش.
روز هایی که باهم بودیمو به یاد میارم،لبخند های کوتاه و نامرئیش،چشم های زغالیش که از لای موهای پریشونش به صورتم دوخته میشد؛
دلم تنگه که:باز توی بغلش باشم و کتاب بخونم،قهوه های تلخی که درست میکرد رو با صورتی در هم بخورم و دریغ از هر چیزی بگم عالیههه!
دلم تنگه که باز زیر ستاره ها بشینیم و بر خلاف همه برای همدیگر گلدوزی های کوچیکی بکنیم.
دلم تنگه که باز بشینیم و تموم کتاب های اون کتابخونه ی قدیمی رو باز از اول بخونیم.
دلم تنگه برای گشتن دنبال معنی گل ها.
دلم تنگه،دلم تنگه خنده هامونه...
دلم تنگه ارامش و امنیت بودنت در کنارمه:)
دوستدار تو:گل داوودی
~
پ.ن:جهت اطلاع،عاشق نشدمxD
-فقط اینا داستان هایی که شب و روز تو مغزم میچرخه
دیروز همون معجزه ای که همه میگن قراره یک روز بیاد بهم سر زد:)
اولین بارم بود که بدون خجالت داد میزدم،میدوییدم،میخندیدم...
ولی معجزه تا اینجا گل نکرده بود.
شب که شد با بحث های بیانیون(منگاتایی ها)در مورد کراش یک حس امید و الهام بخشی بهم دست داد؛رفتم به کراشم یک پیام دادم.
اونقدر باهام مهربون بود که حس کردم بالای ابرام^-^
کل شب به این فکر میکردم که معجزه،دقیقا همونیه که وقتی فکرشو نمیکنی میاد پیشت و بهت یکم هیجان تزریق میکنهD":
۱-ده چیزی که خوشحالم میکنن.
• چیزایی که خوشحالم میکنن مثل یک قطار میمونن.
اول آفتاب،بعد نسیم خنکی که باعث لبخند میشه،یک کتاب و فیلم خوب روزمو میسازه.یکم چت با دوستام و پلاس بودن تو چنل میا پلیز؛اینان منبع خوشحالی من.
شاید کودکی با پیراهن قرمز چهارخونه و موهای خرگوشی با یک ظرف گیلاس در دست.