ꜱɪʟᴇɴᴛ ᴇʏᴇꜱ

Just look! Don't say anything

~سخن هایی در اعماق وبلاگ ها~

​​​​​​

• آه ای عشق شیرین من

• سکوت را بشکن 

• سکوتی پر از حرف 

• به یاد پائولا 

• شاید روزی به کودکی سفر کردم 

• فراموشم نکن 

• شمعدونی ها درک نمیکنن 

• چون ما،ما بودیم 

• خالی از احساس 

 

• یک روز،یک روز اوژنی 

• تو برای من مردی 

• به یاد داری اوژنی؟ 

پ‍.ن:واقعا این چالش حس عجیبی بهم داد مثل یک هزار تو،یک شعر که تو هر خطش هزار کلمه خوابیده:)))) 

منبع چالشی که برام کلی جالب بود 

و آنیما یی که منو به این پست کشوند=]]] 

۴ نظر ۶ موافق ۰ مخالف

~مرداد ماه~

دروغ چرا اگه آنیما برای چالش هایکو دعوتم نمیکرد تصمیم نداشتم برای مرداد پستی داشته باشم &_&

​​​​​​
ولی این مدتی که هیچ پستی نزاشتم اینقدر توی اعماق زندگی شناور بودم که تازه به خودم اومدمD":
تازه فهمیدم یک وبلاگ خاک خورده با ویو های وحشتناک دارم+-+
این ماه رو با تمام وجود داشتم،حس میکردم. 
زندگی داشت لابه لای تمام اتفاق ها به من میگفت که زمان داره میگذره؛مثل رودخونه،جاری میشه و میره.
این چند مدت رو اونقدر میان دقیقه ها و ساعت ها گم بودم یادم رفته بود ثانیه ها هم وجود داره ولی مرداد بهم یاد اوری کرد که من دارم یک کاری رو به اسم «زندگی کردن» تجربه میکنم و باید ازش لذت ببرم پس این ماهو با تک تک سلول هام خوش گذروندم،حتی وقتی که سرنوشتم خیلی چیزای غم انگیزی جلو راهم قرار داد:) 

پ‍.ن:واااای دارم برای پینک ونوم فشار میخورم•^•

۲ نظر ۵ موافق ۰ مخالف
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان