وبی که این چالش ازش سرچشمه گرفت: کلیک3>
و کسی که همه رو به این چالش دعوت کرد: کلیک3>
روز اول:
آرام
من ندانم دگر آرام چیست!
روز دوم:
اقیانوس
دریای آرام چشمانت،اقیانوسی طوفانی برایم ساخته بود.
روز سوم:
دریا
زندگی ام را میان موج های مسکوت دریا جا گذاشته ام.
روز چهارم:
تلخ
روزی تلخی مرگ را چشیدم که تازه طعم تنهایی را فهمیدم.
روز پنجم:
آدمیزاد
نقاب ها از روی چهره های آدمیزاد افتادند و زندگی تازه آغاز شد...
روز ششم:
نِگاهَت:
بعد از تو کلماتم که هیچ،خودم نیز در نگاهت گم شدم.
روز هفتم:
بوی تَنَتْ
بوی تنت همچون خون در رگ هایم پخش شد،حال دگر تو میان وجود من زندگی میکنی.
روز هشتم:
بالین
شاید دوری از آغوش سرد همه را تحمل کنم؛اما دوری از بالین تو را نه.
روز نهم:
تو
اگر روزی همه چیز را فراموش کردم به یادم بیاور که تو بالاخره آن روز مرا محکم در بغلت فشردی.
روز دهم:
سکوت
داشتم میان سکوتی که اسم تو را فریاد میزد،غرق میشدم...
روز یازدهم:
امید
تنها چیزی که هنوز به خاطرش زنده ایم،امید به فردایی است که خودمان میسازیم.