ꜱɪʟᴇɴᴛ ᴇʏᴇꜱ

Just look! Don't say anything

~راز بین من،تو و،ماه~

قدم به قدم به صدای موسیقی که در تاریکی نهفته بود نزدیک تر میشد،صدای پاهای ظریفش در پله ها پخش میشد؛و بالاخره پله ی آخر. 
صدای موج های موسیقی نازک تر، و دخترک نزدیک و نزدیک تر میشد؛ تا که در زیر نورحفره ی سقف قرار بگیرد،موهایش میدرخشد و صدای موسیقی تقریبا قطع میشود،مرد جوان ساز روی دستش را به دیوار تکیه میدهد و به سمت نور و چهره روشنای دخترک نزدیک میشود،ترس بدن دختر را فرا میگیرد تاریکی اطرافش را فرا گرفته و نفس های کسی در چند قدمی اوست؛خجالت و البته ترس باعث میشد از دختر صدایی بلند نشود اما انگار ته دلش امیدوار بود جوان مثل چشمانش مهربان باشد. چشمانش مانند ماه میدرخشید و خودنمایی میکرد،
حالا دیگر او هم زیر نور مهتاب بود.شدت نور آنقدر نبود که دخترک بتواند چهره مرد جوان را دقیق ببیند اما مو‌های مجعد و چشمان تیله ای اش قابل تشخیص بود.
شک، نگرانی و سوال‌هایی که ممکن بود مرد جوان از او بپرسد هر لحظه بر ترسش می افزود.انگشتان دخترک محکم پیراهنش را در مشت دست بر گرفته بود.مرد جوان یک قدم جلو تر امد.دختر سعی در قورت دادن اب دهانش کرد.
حال فاصله ی انها از چند سانتی متر دلالت میکرد؛سکوت باعث بازتاب نفس هایشان میشد،پسر لب هایش را از هم جدا کرد تا حرفی بگوید ولی دخترک با نفس عمیقی عطر تلخ او را وارد ریه هایش کرد و پروانه های قفسه ی سینه اش او را وادار به کاری ممنوع میکردند.
دخترک روی نوک انگشتان پا ایستاد و به سمت لب های پسر کش امد و زمزمه کرد:چشم های تیله ای ات،مرا در خود حبس کرد و وادار به... 
مرد جوان حرفش را قطع کرد و گفت:این مانند رازی بین من،تو و،ماه می ماند.

 

+بالاخره نوشتمش:>

۵ موافق ۰ مخالف

گایز نمیدونم یادتونه یا نه ولی این همونیه که گفتم پایانشو شما بگین:)

و من با استفاده از نظرات شما تمومش کردمD":

حس میکنم نشستم با خانواده خوندمش. چرا آنقدر خجالت کشیدم؟:"

ولی منم الان خجالت کشیدمxD 

+همش کار میکاس از نظر اون بهره گرفتم🙈🤏🏻

این خیلی خوف بود عررررر

عرررر خوشحالییییی:>>

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان