اهههههه،دارم اذیت میشم و از چند ساعت پیش خودم شرمندم...
با عقل سه تا اسکل یک نامه نوشتم و با یکی از بچه های کلاس بغلی دادم بهش و میدونین چیه؟
خیلی چرت روش اسم کلاسم نوشتیم(داد زدننننن)
بعد دیدیم یهو همچین دارن میدوین طبقه ی سه که تقسیم شدیم...
پرس و جو شون اونقدر زیاد بود که تا من برگردم هم اونجا بودن.
(البته که خودمو زدم کوچه ی علی چپ ولی به شدت استرس داشتم)
«الانم حس مزخرفی گرفتم،شتتتت»