ꜱɪʟᴇɴᴛ ᴇʏᴇꜱ

Just look! Don't say anything

_قطره اشک_

 

Leynn's theme

Olafur arnalds

music image
Made By Farhan

وقتی هزار و یک حرف عاشقونه تو مغزته و نمیتونی بنویسی دیوونه میشی،چند روزه با هر نت این اهنگ دستام یکجوری میشه بدنم سرد میشه ولی زبونم بند میاد

و مغزم فقط کلمات درهم رو میسنجه تا شروع به نوشتن کنه ولی هیچ چیز مشخصی که میشه اسمشو گذاشت جمله تو مغزم نیس .


بازم نمیتونم بخوابم؛هربار چشمامو میبندم نگاه های خاکستری که از میون موهای زغالی نگام میکنن میاد جلو چشمم.

دلم میخواد برای اخرین بارم که شده نگاهشون کنم،توی دریای خاکستری چشمات غرق بشم.

با صدای در چشمامو باز میکنم و دکترو میبینم که میکه:​​​​​​حالت بهتره؟زخم هات بهتر شدن؟

​​​​نگاهش میکنم و چشمام پر اشک میشه 

میتونم بشینم؟

با سر تکون دادن بهش اجازه میدم 

بهتر نیست دیگه بهش فکر نکنی..

فکر نکنم؟اون همیشه تو مغزمه،عضو ی از روحمه،تکه ای از قلبم‌.

دستمو میگیره به حرفش ادامه میده 

میدونم سخته ولی قلبت بیشتر از هر چیزی نیاز داری بهش توجه کنی..

قلبم؟اون هنوز میتپه؟واقعا؟

نفسی میکشه و سعی میکنه نفهمم که چشماش پر اشکه 

میدونم سخته 

میدونین؟

نه نمیدونین.فکر میکنین که میدونین،تظاهر به درک میکنین،شما هیچ نظری ندارین که اون چجوری جلو چشمام...

اولین قطره اشک از چشمم جاری میشه و بغض توی گلوم سد میزنه،نمیتونم ادامه بدم.

به من نگاه میکنه و نفسشو حبس میکنه بعد سفت بغلم میکنه.

دیگه نمیتونم جلوی قطره های اشکو بگیرم.

اشکا جاری میشن و موها و صورتمو خیس میکنن.

شونه هامو میگیره و منو از خودش جدا میکنه،باید بسش کنی؟

با صدای بلند تری میگه.

باید زنده بمونی.به خاطر اون زنده بمون

​​​​اشکا تو پاک کن،همین الان...


پ.ن:میدونم زیاد جالب یا احساسی نیست ولی نیاز داشتم که بنویسمش 

پ.ن:من عاشق نیستم ها-_-

یک موقع فک میکنین که عاشقی چیزی شدم،فقط همزادم میتسوره|B 

بعدا نوشت:اینو کی نوشتم؟اصلا بازدید داشته؟

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان